جدول جو
جدول جو

معنی پاچه گزک - جستجوی لغت در جدول جو

پاچه گزک(چَ / چِ گَ زَ)
قسمی آتش بازی. پاچه خیزک
لغت نامه دهخدا
پاچه گزک
پاچه خیزک
تصویری از پاچه گزک
تصویر پاچه گزک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاچه خیزک
تصویر پاچه خیزک
نوعی آتش بازی، نوعی فشفشه
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ گَ زَ)
کژدم اهوازی که آنرا بتازی رتیلا گویند. (آنندراج). قسمی از عنکبوت. (ناظم الاطباء) ، جانوری که می چسبد بر خایۀ حیوانات و خون آنرا می مکد. (ناظم الاطباء). کرمکی است با خایۀ سگ و دیگر چارپایان بچسبد و خون آنها بمکد و ظاهراً کنه عبارت از آنست. (از آنندراج) :
آفت خایه همچو خایه گزک.
شرف الدین شفائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ گَ زَ)
پاشنه گز. جنبنده ای باشد چون نیم کرۀ سیاه نزدیک چند نیم گردکانی و پایهای ریزه دارد و پشت وی مدوّر است چون سپری و سیاهی او از جعل کمتر است و چون در زیر پای یا سنگی پخش شود درون آن همه چون پیهی سفید باشد و این همان حشره است که عرب حمارقبان و عیرقبان نامد.
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
گزندۀ پاچه، آن کس که بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد عتاب یا آزار قرار دهد
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ زَ)
قسمی آتش بازی
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
آنکه پاچۀ گوسفند پزد فروختن را:
نگار پاچه پز من که دل سراچۀ اوست...
میرزا اشتها
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاچه گیر
تصویر پاچه گیر
آن کس که بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد آزار و عتاب قرار دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچه خیزک
تصویر پاچه خیزک
نوعی بازی با آتش پاچه گزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشنه گزک
تصویر پاشنه گزک
پاشنه گز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچه پز
تصویر پاچه پز
کسی که پاچه پخته میفروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاچه گیر
تصویر پاچه گیر
کنایه از آدم مردم آزار و مزاحم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاچه خیزک
تصویر پاچه خیزک
((~. زَ))
نوعی بازی با آتش، نوعی فشفه که به دور خود می چرخد، پاچه گزک، پاچه خزک
فرهنگ فارسی معین
ساق پا تا مچ
فرهنگ گویش مازندرانی